تورا می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل درآغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
ز پشت میله های سرد تیره
نگاه حسرتم حیران به رویت
دراین فکرم که دستی پیش آید
و من ناگه گشایم پر به سویت
دراین فکرم که در یک احظه غفلت
از این زندان خاموش پر بگیرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
کنارت زندگی از سر بگیرم
در این فکرم و من دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست
ز پشت میله ها هر صبح روشن
نگاه کودکی خندد به رویم
چو من سر میکنم آواز شادی
لبش با بوسه می آید به سویم
اگر ای آسمان خواهم که یک روز
ازاین زندان خامش پر بگیرم
به چشم کودک گریان چه گویم
ز من بگذر که من مرغی اسیرم
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان میکنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم
پریشان میکنم کاشانه ای را
(فروغ فرخزاد)
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، اسیر عشق ، ،
برچسبها:
اشک واپسین
بـه کــویت با دل شــاد آمـدم با چـشم تـر رفـتم
بـه دل امــید درمـان داشـتم درمـانده تـر رفـتم
تو کـوته دستی ام می خواستی ورنه من مسکین
به راه عــشـق اگر از پـا در افـتادم به سر رفـتم
نـیامد دامـن وصلت به دستم هـر چه کـوشـیدم
ز کــویت عاقبت با دامـنی خـونین جگر رفـتم
حریفان هر یک آوردند از سودای خود سودی
زیـان آورده مـن بـودم کـه دنبال هــنر رفـتم
ندانستم که تو کی آمدی ای دوست، کی رفتی
به من تا مژده آوردند من از خود به در رفـتم
مرا آزردی و گفتم که خواهم رفت از کـویت
بلی رفـتم ولی هر جا که رفـتم دربـدر رفــتم
به پایت ریختم اشکی و رفـتم در گذر از مـن
ازین ره بر نمی گردم که چون شمع سحر رفتم
تو رشک آفتابی ، کی به دست ســایه می آیـی
دریـغا آخـر از کـوی تـو با غـم هـمسفر رفـتم
هوشنگ ابتهاج ( سایه )
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، اشک واپسین ، ،
برچسبها:
شب شد و آسمان دل ابریســـــــــــــــــــت
روی چشمم غبار باران اســــــــــــــــــــــت
در میان سکوت تنهـــــــــــــــــــــــــــــــایی
قلبم از رفتنت پریشان اســــــــــــــــــــــــت
رفته ای و عـــــــــــــــــــــــــــذاب این دوری
ذره ذره شکست و آبــــــــــــــــــــــــــم کرد
آتش درد این جدایـــــــــــــــــــــــــــــــی باز
همنشین شراب نابــــــــــــــــــــــــــــــم کرد
کاش میشد از این همــــــــــــــــــــه احساس
قطعه های ترانه می گفتــــــــــــــــــــــــــم
کاش قبل از ظهور چشمانـــــــــــــــــــــــــت
در دل سرد گور می خفتـــــــــــــــــــــــــــم
کاش می شد که درد عشقــــــــــــــــــــت را
از دل ساده پاک می کـــــــــــــــــــــــــــــردم
کاش آن خاطرات شیریــــــــــــــــــــــــــــن را
طعمه ی قلب خاک می کـــــــــــــــــــــــردم
کاش می شد ... نمـــــــــــــــــــــی شود اما!
عشق در قلب من نمی مـــــــــــــــــــــــــیرد
تا ابد گرچه از تو بیزارم باز قلبم بهانه می گیرد
ارسال شده توسط سعیده از رفسنجان
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، غبار باران ، ،
برچسبها:
ارسال شده توسط سعیده از رفسنجان
كاش الان اغوش گرمت
سرپناه خستگیم بود
دوتا چشمات پراز اندوه
واسه دل شكستگیم بود
آرزوم اینه كه دستام
توی دستای تو باشه
تنگیه این دله عاشق
با نوازش تو واشه
واسه چی خدانخواسته
من در كنار تو باشم
قول میدم با داشتنه تو
هیچ غمی نداشته باشم
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، دلشکستگی ، اس ام اس ، اس ام اس عاشقانه ، ،
برچسبها:
ارسال شده توسط سعیده از رفسنجان
تیك تاكه ساعت دوباره ، عشقو به یادم میاره
نگاه خسته تورا ، به یاده چشمام میاره
حرفای بچه گانه ای ، كه میزدیم به همدیگه
اشكای بی غروری كه ، همش میریخت با یك گله
چه روزای شیرینی بود ، اون لحظه های عاشقی
اون رویای قشنگی كه ، ساختیم باهم از زندگی
ثانیه های بی كسی ، اصلا تمومی نداره
انگار باید تنها باشم ، تا اخر عمر با غصه
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، تیک تاک ساعت ، اس ام اس ، اس ام اس عاشقانه ، ،
برچسبها:
ببار بارون ببار غم دارم امشب
مثل خاک کویر طب دارم امشب
ببار بارون به جون نیمه جونم
ببار بارون که همرنگ جنونم
ببار بارون دلم ماتم گرفته
صدای خوندنم رو غم گرفته
ببار بارون که من داغونم امشب
رفیق ساقی و میخونم امشب
ببار بارون که من ویرونم امشب
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، ببار بارون ، اس ام اس ، اس ام اس عاشقانه ، ،
برچسبها:
داداشی
چشاتو باز کن داداشی
چشاتو باز کن داداشی
چرا چشاتو بستی؟
چرا دلتو به رویمون بستی؟
داداشی چرا از پیشمون رفتی؟
چرا داری میری
تورو خدا چشاتو باز کن
به حرفه من گوش کن
چشاتو نبند به رویه من
بلند شو نگاه کن به رویه من...
...چشای قشنگتو بستی به حاله خود خوابیدی
چشایه من خواب نداره به حاله تو اشک میرزه
دل قرارو اروم نداره دلم برات تنگ میشه
چرا داداشی میخوای بری کجا داری میخوای بری
من اینجا به یادت نشستم
توکجا داری میری داداشی
داداشی چشاتو باز کن
چشاتو باز کن داداشی
اشک هایه من به رویه تو میرزه
چرا اشک نداری بریزه
من دارم حرف میزنم چرا خوابیدی؟
..این اشک هایه مزاحم نمیزاره ببینم
این اشک مزاحم نذاشت حرف بزنم
من دارم میمیرم به حاله تو میمیرم
داداشی منم میبردی به جای که میرفتی
داداشی من تک دور دونه ی من تو سروری
پیشه همه کس عزیزی
واسه من عزیزتر از جونم بودی
به حاله تو گریه کنم بس نیست
نصفه زندگیم ماله توست
پس بزار من جای تو باشم...
تو چشاتو باز کن ببینم
به چشام نگام کن ببینم
بگو دوسم داری
بگو بدونه من نمیری
داداشی کجای
کجا داری میری برگرد
من به حاله تو داغونم
از غم وغصه میمیرم
چشاتو باز کن داداشی
چشاتو باز کن داداشی
شاعر: آرزو از گنبد
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، داداشی ، ،
برچسبها:
شعر روز مادر
«شعر روز مادر»
مادرم ای بهتر از فصل بهار
مادرم روشن تر از هر چشمه سار
مادرم ای عطر ناب زندگی
مادرم ای شعله ی بخشندگی
مادرم ای حوری هفت آسمان
مادرم ای نام خوب و جاودان
مادرم ای حس خوب عاشقی
مادرم خوشتر ز عطر رازقی
مادرم ای مایه ی آرامشم
مادرم ای واژه ی آسایشم
مادرم ای جاودان در قلب من
مادرم ای صاحب این جسم و تن
مادرم می خواهمت تا فصل دور
مادرم پاینده باشی پر غرور
مادرم روزت مبارک ناز من
مادرم تنها تویی آواز من
*******شعر روز مادر*******
شعر روز مادر
«شعر روز مادر»
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ، ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه چون ماهِ رویا آفرین
ناز بر افلاک اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمانی یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه مادر داشتن !
فریدون مشیری
http://www.beytoote.com
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، روز مادر ، ،
برچسبها:
شکست قلبم
رفت اون قلبم زخم وپاره شد این قلبم
این قلبی که شکست شکست ورفت
قلبی که شکست دوتا نیست تا قلب دگر داشت
این قلب رو تقیدم کنم امان از اون نیست
نگهبان این نگهبان خوبی نیست پس امانی نیست
واسه قلب بی امان یار نیست چون از یار امان نیست
قلب من کجاست؟ بی پناست چرا پناهی نیست
بار صدایش میکنم 2 بار صدایش میکنم 3 بار صدایش میکنم
دیگر فایده نیست این قلب با من دیگر نیست
همه یارو یاور میخوان یارو یاور با قلب میخوان
ولی قلبم شکسته کسی قلبه شکسته نمیخواد
قتی خودش صدا ندارد از کسی صدا نمیخواد
فقط از دور نگاش میکنم چون میترسم
من شکسته ام از دل شکسته م
دلی که بی پناهست کجارو دارد
حرف من غلط نیست گوش کردنی نیست
تو وجود همه هست
یار دل از دور نگاش میکنم چون میترسم
قلب کسی را نشکن چون فقط یکی ست
شکستن اون گناست چون دگر نیست
شاعر : آرزو از گنبد
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، شکست قلبم ، ،
برچسبها:
آه ای دل غمگین که به این روز فکندت ؟
فریاد که از یاد برفت آن همه پندت
ای مرغک سرگشته کدامین هوس آموز
بی بال و پرت دید و چنین بست به بندت ؟
ای آهوی تنهای گریزان پریشان
خون می چکد از حلقه ی پیچان کمندت
ای جام به هم ریخته صد بار نگفتم
با سنگدلان یار مشو می شکنندت
آه ای دل آزرده در این هستی کوتاه
آتش به سرم می رود از آه بلندت
جان در صدف شعر گهر کردی و گفتی
صاحبنظرانند ، پشیزی بخرندت
ارزان ترت از هیچ گرفتند و گذشتند
امروز ندانم که فروشند به چندت ؟
جان دادی و درسی به جهان یاد گرفتی
ارزان تر از این درس محبت ندهندت
فریدون مشیری
ارسال شده توسط بهار از همدان
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، اه ای دل غمگین ، ،
برچسبها:
رسم این شهر عجیب است بیا برگردیم
قصد این قوم فریب است بیا برگردیم
یک نفر بود که ما دل به نگاهش دادیم
خنده اش سرد و غریب است بیا برگردیم
عشق بازیچه شهر است ولی در ده ما
دختر عشق نجیب است بیا برگردیم...
کرم ها در دل هر کوچه اقامت دارند
روستا مامن سیب است بیا برگردیم
چه حسابیست در این شهر که در مبحث جبر
جای بعلاوه صلیب است بیا برگردیم
شاعر «هادی خسروی پور»
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، بیا برگردیم ، ،
برچسبها:
خاطرات
باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت
باز من ماندم و یك مشت هوس
باز من ماندم و یك مشت امید
یاد آن پرتو سوزنده عشق
كه ز چشمت به دل من تابید
باز در خلوت من دست خیال
صورت شاد ترا نقش نمود
بر لبانت هوس مستی ریخت
در نگاهت عطش طوفان بود
یاد آن شب كه ترا دیدم و گفت
دل من با دلت افسانه عشق
چشم من دید در آن چشم سیاه
نگهی تشنه و دیوانه عشق
یاد آن بوسه كه هنگام وداع
بر لبم شعله حسرت افروخت
یاد آن خنده بیرنگ و خموش
كه سراپای وجودم را سوخت
رفتی و در دل من ماند به جای
عشقی آلوده به نومیدی و درد
نگهی گمشده در پرده اشك
حسرتی یخ زده در خنده سرد
آه اگر باز بسویم آیی
دیگر از كف ندهم آسانت
ترسم این شعله سوزنده عشق
آخر آتش فكند بر جانت
فروغ فرخزاد
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، خاطرات ، ،
برچسبها:
گویی که گل از چشمه ی مهتاب گرفــــتم
در برکه ی اشکم همه دم نقش تو دیــدم
این هدیه ی خوبیست که از آب گرفتــــــــم
هرگز نتوانی که زمن دور بمانــــــــــــی
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، بوسه ، ،
برچسبها:
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، دلسوخته ، ،
برچسبها:
سر خط سلام عزیزم
هوا تو کرده باز این دل دوباره
تو خیلی وقته که تنهام گذاشتی
همین تنهایی تنها یادگاره
واست من چی بگم از حال روزم
شب روز کار این دل انتظاره
ملالی نیست جز غم نبودن تو
خوب من خوبم اگه فاصله بزاره
مثل بارون شدم نیومدی
مثل مجنون شدم نیومدی
از غم تو مثل ابرهای بهار
زار گریون شدم نیومدی
انتظارت می کشه آخر منو
سهم قلب من نکن شکستنو
چرا از من تو دوری می کنی
تو که یادم دادی عاشق شدنو
عشقم از چشم تو افتاده چرا
تو گذشتی از دلم ساده چرا
چه جوری دلت اومد که بگذری
گریه هام یادت نیافتاده چرا
دیگه دارم آروم آروم میمیرم
ای خدا چیکار کنم من چی بگم
وقتی عشقم دشمن جونم شده
من برم گلایه ام به کی بگم
بی تو دارم میمیرم تو انتظار
بیشتر از این تو منو تنها نزار
دستای خالی تنهامو بگیر
بی کسی هامو به روی من نیار
نمیفمی نمیشه نمیتونم
تا دوباره بی تو تنها بمونم
کاش میفهمی که غم دوری تو
خیلی وقته که بریده امونم
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، دلتنگی ، ،
برچسبها:
عشق
دفتر عشـــق که بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیکه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو کارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیکنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاکیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
ازاون که عاشقـــت بود
بشنواین التماسرو
ــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــ
ـــــــــــ
ـــــــ
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، شعر عشق ، ،
برچسبها:
ღ آره بارون میومد خوب یادمه،
مث آخرای قصه، که آدم می ره به رویا،
آره بارون میومد خوب یادمه،
زیر لب زمزمه کردم، کی می تونه این دل دیوونه رو از من بگیره؟
اون قَدَر باشه که من این دل و دستش بدم و چیزی نپرسه،
دیگه حرفی نمونه بعد نگاهش،
آره بارون میومد خوب یادمه ...
آره بارون میومد خوب یادمه،
یه غروب بود روی گونه هات،
دو تا قطره که آخرش نگفتی بارونه یا اشك چشمات،
اما فرقی هم نداره، کار از این حرفا گذشته،
دیگه قلبم سر جاش نیست،
آره بارون میومد خوب یادمه،
آره بارون میومد خوب یادمه ...
خیلی سال پیش،
توی خوابم دیده بودم تو رو با گونه ی خیست،
اونجا هم نشد بپرسم بارونه یا اشك چشمات،
اونجا هم نشد بپرسم ...
آره بارون میومد خوب یادمه...
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، زیر بارون ، ،
برچسبها:
خونه دل خالیه بیتو عزیزم
بیا زندگیمو به پات بریزم
نفسم بیتو میگیره عاشقم
بیتو من تنها تر از شباهای غم
خونه دل خالیه بیتو عزیزم
بیا زندگیمو به پات بریزم
نفسم بیتو میگیره عاشقم
بیتو من تنها تر از شباهای غم
ای که با چشم تو روشن میشه شبهام
ایکه از اسم تو پر شد همه حرفام
ای که جاری توی خونی توی رگهام
تو مثه مژده عشقی واسه دنیام
من از خوابو خیال میام سراغت
بخواب تاهمیشه بیام به خوابت
من از اواز عشق برات میخونم
تورو وصله جون خود میدونم
تورو وصله جون خود میدونم
خونه دل خالیه بیتو عزیزم
بیا زندگیمو به پات بریزم
نفسم بیتو میگیره عاشقم
بیتو من تنها تر از شباهای غم
ای که با چشم تو روشن میشه شبهام
ایکه از اسم تو پر شد همه حرفام
ای که جاری توی خونی توی رگهام
تو مثه مژده عشقی واسه دنیام
من از خوابو خیال میام سراغت
بخواب تاهمیشه بیام به خوابت
من از اواز عشق باتو میخونم
تورو وصله جون خود میدونم
تورو وصله جون خود میدونم
خونه دل خالیه بیتو عزیزم
بیا زندگیمو به پات بریزم
نفسم بیتو میگیره عاشقم
بیتو من تنها تر از شباهای غم
خونه دل خالیه بیتو عزیزم
بیا زندگیمو به پات بریزم
نفسم بیتو میگیره عاشقم
بیتو من تنها تر از شباهای غم
خونه دل خالیه بیتو عزیزم
بیا زندگیمو به پات بریزم
نفسم بیتو میگیره عاشقم
بیتو من تنها تر از شباهای غم
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، خونه دل خالیه بیتو عزیزم ، ،
برچسبها:
غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق
یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق
بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار
اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار
زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی
رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی
آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک
اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک
تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود
دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود
تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری
تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری
پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی
تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی
داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن
رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون
تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق
منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق
نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه
تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه
عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک
گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک
نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش
شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش
و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره
پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره
اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم
بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم
ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد
روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد
بـه خـدا نـمــیـری از یاد
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، مزار معشوق ، ،
برچسبها:
میاد که باز با غرورش دلو داغون بکنه
میاد که یادم بیاره بی تو تنها موندم
میاد که بهم بگه باز توی غم ها موندم
تو سکوت شب میموندم
توی غم هام تو رو خوندم
تو که از دور ترین ناحیه ی شهر
تو سکوت شب دلت با من بود
تو که از توی چشام عشقو میخوندی
میدونستی که تپش های دلم بی تو تمومه
میدونستی که دلم بی تو بازم تنها میمونه
ولی اما حالا نیستی . . . . .
حالا دیگه واسه من تنهایی سخته
می دونی که خیلی وقته دیگه تنهام گذاشتی
حالا از شهر شلوغ دل تو با خبرم
حالا از قلب شکسته ی منم بی خبری
حالا موندم منه تنها
توی شب
سکوت و غم ها
میشمارم ستاره ها رو
روی سقف تاریک اتاقم
میشمارم دونه به دونه
اشکای داغ رو گونه
میشمارم روزای تنهایی رو
میرسم به روز دیدار
اون روز تلخ جدایی . . .
همون روز که فهمیدم تو بی وفایی!!!
میدونستم توی قلبت
واسه من نیست دیگه جایی
باشه خوبم هر جا هستی
اگه عاشق اگه مستی
نمیخواد یادت بیاری
یه روزی یه دل شکستی .
شاعر نداااااا
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، سکوت شب ، ،
برچسبها:
شعرعاشقانه شب یلدا
یلدا بر همه ی شما مبارك
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام.
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، ،
برچسبها:
اینم آخرین شعر از دلنوشته های یك عاشق
بعضی وقتا هست كه ادم خیلی خسته و گرفته
منتظر میمونه عشقش بگه از یادش نرفته
بگه از یادش نرفته اون روزای عاشقونه
روزایی كه تا همیشه، توی ذهن من میمونه
توی ذهنت میگی كاشكی تا ابد پیشم بمونه
نكنه بگه كه دیگه نمیخواد اینجا بمونه
با خودت میگی كه نه ، اون ادم اونجوری نیست
نه دیگه روزای خوب روزای خیلی دوری نیست
از خدا میخوای ببینیش بگی كه فداش میشی
وقتی كه نگات كنه محو اون نگاش میشی
آره اون روز رسیده دلت میگه بهش بگو
اما عقلت میگه نه....دلش یه جا دیگس نگو
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، ،
برچسبها:
اینم یكی دیگه از شعرهای دلنوشته های یك عاشق
بیا و بهم بگو واسه همیشه كنارمی
توئی اونكه صاحبه روز و ماه و سالمی
یه بارم پیشم بشین دست توی دست من بزار
من قول میدم ببیازم جونما هزار هزار
تو كنارمی ولی فاصلمون زیادیه
اینكه پیشم بمونی توقع زیادیه؟
میدونم یه روز میای آخه اینا چشات میگه
دل من میتپه با وجود اون صدات دیگه
روزی كه صدات نباشه آخر زندگیه
بعد تو زهرا دیگه اسیر افسردگیه
گل یاس تو اتاقم خشك شده با رفتنت
تابیای زنده كنی این گل را با عطر تنت
گفته بود میای یه روز ، فالگیر توی كوچمون
صدای گرم تو بازم میپیچه تو ی خونمون
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، ،
برچسبها:
بچه ها اینم چند تا شعر از دلنوشته های یك عاشق
امیدورام از شعراش خوشتون بیاد من كه خیلی خوشم اومد
وقتی تو نیستی پیش من ، دنیای من پر از غمه
از داغ دوریه تو من هرچی بگم بازم كمه
ندیده عاشقت شدم تو عاشقم نبودی
حتی یه لحظه عزیزم ، ناظر حالم نبودی
دل دیوونه ی من از عشق تو حذر نكرد
به چشمای كس دیگه چشمای من حذر نكرد
هنوزم عاشق توام ، توئی كه بیخیالمی
توئی كه به قوا خود ، دوسم نداری یك كمی
اگه رفتم فكر نكنی از عشق تو دل بریدم
به خاطر خواست خودت از روی بامت پریدم
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، ،
برچسبها:
دوستان اینم یک آهنگ غمگین و احساسی دیگه از امین حبیبی (همایون) به نام افسردگی
افسردگی
موضوعات مرتبط: موسيقي ، امين حبيبي ، شعر عاشقانه ، ،
برچسبها:
اینم آهنگ میکس شده خیلی غمگین عروس از امین حبیبی
اینم متن آهنگ عروس از این ور اون ور شنیدم داری عروس میشی گلم میگم برای هردومون اینجوری خیلی بهتره
مبارکت باشه ولی آتیش گرفته این دلم
خیال می کردم با منی عشق منی مال منی
فکر نمی کردم یه روزی راحت ازم دل بکنی
باور نمی کردم بخوای راست راستی تنهام بزاری
آخ که یه عمر همش بهم گفته بودی دوسم داری
گفته بودی عاشقمی بپای عشقم می شینی
می گفتی هر جا که باشی خودت و با من می بینی
رفتی سراغه دشمنم یه پست نامرد حسود
یکی که حتی بخدا لنگه ی کفشمم نبود
به ذهنشم نمی رسید حتی نگاش کنی یه روز
آخ چه دردی می کشم ای دل بیچاره بسوز
با این همه ولی هنوز عشقت برام مقدسه
همین که تو شاد باشی و بخندی واسه من بسه
تاج عروسیت و برام خودم هدیه می خرم
غصه نخور حرفات و من پیش کسی نمی برم
هر کی بپرسه بهش میگم خودم ازش خواستم بره
میگم برای هر دومون اینجوری خیلی بهتره
تاج عروسیت و برام خودم هدیه می خرم
غصه نخور حرفات و من پیش کسی نمی برم
هر کی بپرسه بهش میگم خودم ازش خواستم بره
میگم برای هر دومون اینجوری خیلی بهتره
با اینکه می دونم برات همدم و غمخوار نمیشه
آرزو می کنم دلت یه لحظه غصه دار نشه
با این که می دونم یه روز تو رو پشیمون می بینم
همیشه از خدا می خوام چشمات و گریون نبینم
با این که از دوری تو دلم داره می ترکه
ولی بخاطر تو هم شده می گم مبارکه
مبـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــارکه
تاج عروسیت و برام خودم هدیه می خرم
غصه نخور حرفات و من پیش کسی نمی برم
هر کی بپرسه بهش میگم خودم ازش خواستم بره
میگم برای هر دومون اینجوری خیلی بهتره
تاج عروسیت و برام خودم هدیه می خرم
غصه نخور حرفات و من پیش کسی نمی برم
هر کی بپرسه بهش میگم خودم ازش خواستم بره
موضوعات مرتبط: موسيقي ، امين حبيبي ، شعر عاشقانه ، موزيك ويدئو ، ،
برچسبها:
اینم یه آهنگ احساسی دیگه از مجید خراطها لذتشا ببرید
بی همتا
یه حسی دائما می گه از اول اشتباه کردم
از اینکه عمرمو با تو کنار توتباه کردم
تمام زندگیم بودی شب و روزم کس وکارم
حالا نیستی و شبهامو کنار گریه بیدارم
بدون هیشکی به غیر تو به قلب من نمیشینه
دیگه هرگز كسی ما رو کنار هم نمی بینه
صدای خنده های ما توی خونه نمی پیچه
خدایا سهم من از اون همه عشقم چرا هیچه
می گفتی بی من آرومی ولی باور نمی کردم
دیگه از زار دلتنگی پیشمون بر نمی گردم
دیگه از تو توی ذهنم یه بی همتا نمی سازم
واسه برگشتنت دیگه بهت من رو نمی ندازم
یه عمر از رو نمی رفتم نمی گفتم جدا می شی
امیدم بوده که روزی به عشقم مبتلا می شی
خودت می بینی که دارم تو اوج عاشقی می رم
ولی اینبار سراغت را از این و اون نمی گیرم
درسته قسمتم اینه ولی عشقت نمی میره
بدون هرگز کسی جاتو توی قلبم نمی گیره
خدا بدجور داغونم بیا با ما وفایی کن
خداوندا بیا امشب در حق من خدایی کن
موضوعات مرتبط: موسيقي ، مجيد خراطها ، شعر عاشقانه ، ،
برچسبها:
دانلود اهنگ خیلی قشنگ ناصر صدر البته ورژن جدیدشه
بهش بگین
بهش بگین بی خبرم, بپرسین عشقمون چی شد
چشم سیاش, طرز نگاش, حجب و حیاش ماله كی شد
اونی كه تازه اومدو توی دلم خاطره شد
بهش بگین با رفتنش, كاره دلم یكسره شد
اونی كه تازه اومدو توی دلم خاطره شد
بهش بگین با رفتنش, كاره دلم یكسره شد
پر زد و رفت حتی برام خط و نشونم نكشید
رفت و نشست روی شونه اون كه به فكرم نرسید
پر زد و رفت حتی برام خط و نشونم نكشید
رفت و نشست روی شونه اون كه به فكرم نرسید
بهش بگید همین روزا توی دلم میكشمش
خدا نیاره اون روزا بیوفته چشمم تو چشش
دیوونه بود اما منم دیوونه تر از عشق اون
قلبمو زد بنامشو پر زد و رفت از اشیون
دیوونه بود اما منم دیوونه تر از عشق اون
قلبمو زد بنامشو پر زد و رفت از اشیون
موضوعات مرتبط: موسيقي ، ناصر صدر ، شعر عاشقانه ، ،
برچسبها: