شکست قلبم
رفت اون قلبم زخم وپاره شد این قلبم
این قلبی که شکست شکست ورفت
قلبی که شکست دوتا نیست تا قلب دگر داشت
این قلب رو تقیدم کنم امان از اون نیست
نگهبان این نگهبان خوبی نیست پس امانی نیست
واسه قلب بی امان یار نیست چون از یار امان نیست
قلب من کجاست؟ بی پناست چرا پناهی نیست
بار صدایش میکنم 2 بار صدایش میکنم 3 بار صدایش میکنم
دیگر فایده نیست این قلب با من دیگر نیست
همه یارو یاور میخوان یارو یاور با قلب میخوان
ولی قلبم شکسته کسی قلبه شکسته نمیخواد
قتی خودش صدا ندارد از کسی صدا نمیخواد
فقط از دور نگاش میکنم چون میترسم
من شکسته ام از دل شکسته م
دلی که بی پناهست کجارو دارد
حرف من غلط نیست گوش کردنی نیست
تو وجود همه هست
یار دل از دور نگاش میکنم چون میترسم
قلب کسی را نشکن چون فقط یکی ست
شکستن اون گناست چون دگر نیست
شاعر : آرزو از گنبد
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، شکست قلبم ، ،
برچسبها:
داری میری حواست نیست که قلبم توی آتیش ِ
چرا هرچیزی که خوبه
اونقدر راحت تموم میشه؟!
داری میری حواست نیست چقدر تاریکه این خونه
در و میبندی و میری
چیزی یادت نمی مونه
در و میبندی و میری
چیزی یادت نمی مونه
.
.
.
دَم ِ رفتن نگاهم کن نگو که برنمی گردم
به من که حتی یک لحظه
فراموشت نمی کردم
دارم تنها میشم با این غروری که ترک خورده
با این قلبی
که دور از تو
توی هر ثانیه مرده
داری میری حواست نیست یکی اینجا میمیره
چرا هرچیزی که خوبه
زود از یاده همه میره
داری میری حواست نیست که قلبم توی آتیش ِ
چرا هرچیزی که خوبه
اونقدر راحت تموم میشه؟!
داری میری حواست نیست چقدر تاریکه این خونه
در و میبندی و میری
چیزی یادت نمی مونه
.
.
.
دَم ِ رفتن نگاهم کن نگو که برنمی گردم
به من که حتی یک لحظه
فراموشت نمی کردم
دارم تنها میشم با این غروری که ترک خورده
با این قلبی
که دور از تو
توی هر ثانیه مرده
داری میری حواست نیست یکی اینجا میمیره
چرا هرچیزی که خوبه
زود از یاده همه میره
داری میری حواست نیست که قلبم توی آتیش ِ
چرا هرچیزی که خوبه
اونقدر راحت تموم میشه؟!
داری میری حواست نیست چقدر تاریکه این خونه
در.و میبندی و میری
چیزی یادت نمی مونه
در و میبندی و میری
چیزی یادت نمی مونه
موضوعات مرتبط: موسيقي ، پویان ، ،
برچسبها:
آه ای دل غمگین که به این روز فکندت ؟
فریاد که از یاد برفت آن همه پندت
ای مرغک سرگشته کدامین هوس آموز
بی بال و پرت دید و چنین بست به بندت ؟
ای آهوی تنهای گریزان پریشان
خون می چکد از حلقه ی پیچان کمندت
ای جام به هم ریخته صد بار نگفتم
با سنگدلان یار مشو می شکنندت
آه ای دل آزرده در این هستی کوتاه
آتش به سرم می رود از آه بلندت
جان در صدف شعر گهر کردی و گفتی
صاحبنظرانند ، پشیزی بخرندت
ارزان ترت از هیچ گرفتند و گذشتند
امروز ندانم که فروشند به چندت ؟
جان دادی و درسی به جهان یاد گرفتی
ارزان تر از این درس محبت ندهندت
فریدون مشیری
ارسال شده توسط بهار از همدان
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، اه ای دل غمگین ، ،
برچسبها:
رسم این شهر عجیب است بیا برگردیم
قصد این قوم فریب است بیا برگردیم
یک نفر بود که ما دل به نگاهش دادیم
خنده اش سرد و غریب است بیا برگردیم
عشق بازیچه شهر است ولی در ده ما
دختر عشق نجیب است بیا برگردیم...
کرم ها در دل هر کوچه اقامت دارند
روستا مامن سیب است بیا برگردیم
چه حسابیست در این شهر که در مبحث جبر
جای بعلاوه صلیب است بیا برگردیم
شاعر «هادی خسروی پور»
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، بیا برگردیم ، ،
برچسبها:
خاطرات
باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت
باز من ماندم و یك مشت هوس
باز من ماندم و یك مشت امید
یاد آن پرتو سوزنده عشق
كه ز چشمت به دل من تابید
باز در خلوت من دست خیال
صورت شاد ترا نقش نمود
بر لبانت هوس مستی ریخت
در نگاهت عطش طوفان بود
یاد آن شب كه ترا دیدم و گفت
دل من با دلت افسانه عشق
چشم من دید در آن چشم سیاه
نگهی تشنه و دیوانه عشق
یاد آن بوسه كه هنگام وداع
بر لبم شعله حسرت افروخت
یاد آن خنده بیرنگ و خموش
كه سراپای وجودم را سوخت
رفتی و در دل من ماند به جای
عشقی آلوده به نومیدی و درد
نگهی گمشده در پرده اشك
حسرتی یخ زده در خنده سرد
آه اگر باز بسویم آیی
دیگر از كف ندهم آسانت
ترسم این شعله سوزنده عشق
آخر آتش فكند بر جانت
فروغ فرخزاد
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، خاطرات ، ،
برچسبها:
گویی که گل از چشمه ی مهتاب گرفــــتم
در برکه ی اشکم همه دم نقش تو دیــدم
این هدیه ی خوبیست که از آب گرفتــــــــم
هرگز نتوانی که زمن دور بمانــــــــــــی
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، بوسه ، ،
برچسبها:
ای نا مهربون ، نا مهربون ، نامهربــــــــــــون
تو ای نامهربون بازم بیا پیشم بمـــــــــون
اسم تو موند روی دلم بازم بیا پیشم بمون
داری میری برو ولی بازم به یاده من بمـــــون
یه روز منو دیدی بازم خیره به چشم من بمـــــــــون
خواستم بیام به شهرتون ای دوست خوب و بی وفــــــــا
خواستم باشم برای تو یه دوست خوب و با وفـــــــــــــــــا
حالا دیدی این دلما دله كوچیك و تنگمـــــــــــــــــــــــــــا؟
حالا دیدی اشك منو؟ چشمای گریونه مـــنــــــــــــــــا؟
باشه برو خیالی نیست قسمته من هم تنهایی است
نه تو بمون ، اون مجیده كه رفتنی است
همین كه شاد باشی برا مجید كافیست
برو كه یادت ، تو خاطرم باقیست
تو گل نیلوفری ، از همه زیبا تری
تو بوی نیلوفری از همه خوشبو تری
تو ماهی، همیشه ماه میمانــــــــــــــــــی
دعاكردم من امشب همیشه شاد باشـــــــــــــــــــی
مــــــــــــجــــــــیــــــــــــــــد بــــــــــــاقــــــــــــــــــــــری
موضوعات مرتبط: نوشته های دلم ، نامهربون ، ،
برچسبها:
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، دلسوخته ، ،
برچسبها: