شعر زیر بارون


شعبده





    

ღ آره بارون میومد خوب یادمه،

مث آخرای قصه، که آدم می ره به رویا،

آره بارون میومد خوب یادمه،

زیر لب زمزمه کردم، کی می تونه این دل دیوونه رو از من بگیره؟

اون قَدَر باشه که من این دل و دستش بدم و چیزی نپرسه،

دیگه حرفی نمونه بعد نگاهش،

آره بارون میومد خوب یادمه ...

آره بارون میومد خوب یادمه،

یه غروب بود روی گونه هات،

دو تا قطره که آخرش نگفتی بارونه یا اشك چشمات،

اما فرقی هم نداره، کار از این حرفا گذشته،

دیگه قلبم سر جاش نیست،

آره بارون میومد خوب یادمه،

آره بارون میومد خوب یادمه ...

خیلی سال پیش،

توی خوابم دیده بودم تو رو با گونه ی خیست،

اونجا هم نشد بپرسم بارونه یا اشك چشمات،

اونجا هم نشد بپرسم ...

آره بارون میومد خوب یادمه...

 




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 28 دی 1392برچسب:,ساعت23:20توسط مجيدباقري | |